سپیده دم که جهانی ز خواب برخیزد


نقاب شب ز رخ آفتاب برخیزد

ز باد صبح که بر اوج آسمان گذرد


ز روی شاهد مشرق نقاب برخیزد

رود به راه رهاوی رباب مطرب صبح


حریف خفته ز بانگ رباب برخیزد

خوش آن کسی که نشیند به باده وقت سحر


نماز خفتن مست و خراب برخیزد

به روی دریا گنبد کنان رود چو سحاب


کسی که از سر می چون حباب برخیزد

کجاست ساقی بیدار بخت و خواب آلود؟


که بهر دادن جام شراب برخیزد

غلام نرگس مستم که بامداد پگاه


قدح به دست گرفته ز خواب برخیزد

به آفتاب بگویید بر نیاید تا


ز خواب خوش ملک کامیاب برخیزد

کجاست خسرو شب زنده داشته که به صبح؟


به دست کرده دلی چون کباب برخیزد